حرف حساب

به روشای مختلفی فکر کردم. با توجه به شرایط و امکانات محدودی که داشتم به دو دسته روش رسیدم.دسته اول روش های آرام (مثل خ ف گ ی یا گ ا ز یا د ا ر و)و اگر بهر دلیل این روشها مقدور نشد به دسته دوم فکر کرده بودم که دیگه تقریبا قطعی کار رو تموم می کنن شامل (ر گ ز ن ی یا پ ر ش)هرچند قسمت این بود که فعلا زنده بمونم و برگردم و مشغول کار بشم ولی هنوز هم پاش بیفته خودخلاصی گرا هستم و ترجیح میدم اگر قرار نیست زندگی کنم زنده هم نباشم! حرف حساب...

بعد از سه سال دوباره برگشتم تا در این وبلاگ دیرپا باز هم بنویسم. چرا؟ چون فکر کردم هنوز حرفهایی برای گفتن در فضای مجازی دارم. میدونم که هیچوقت فضای مجازی مثل تریبون فضای حقیقی نمیتونه صدای آدمو به جایی برسونه اما باز هم گفتن درواقع نوشتن بهتر از سکوته!توی این سه سال سرنوشت عجیبی داشتم. مدتی توی فضای کنکور رفتم و حتی قبول شدم و توی کلاساش با بچه های 18-19 ساله ترم اولی همراه شدم. مدتی توی آزمون استخدامی شرکت کردم. یه مدت به خارج رفتم و برگشتم. مدتی خیلی نزدیک به خودخلاصی شدم و... حرف حساب...

پ.ن: همزمان در آزمون استخدامی داخل کشور هم پذیرفته شده بودم ولی به اصرار اطرافیان تحصیل در خارج را بر کار در داخل ترجیح دادم

فرصت و انرژیش باشه در یک پست دیگه درباره خودخلاصی در خارج هم بیشتر مینویسم

حرف حساب...